این جلسه در مورخ 28 بهمن 1400به منظور بررسی آخرین یافته های پژوهش موت و حیات و نسبت آن با افراد دچار مرگ مغزی، با حضور نمایندگاه فرهنگستان علوم پزشکی و مراجع عظام تقلید برگزار گردید.
در این جلسه ابتدا مدیر موسسه جناب حجت الاسلام والمسلمین بیات ضمن تبین ضرورت تعامل فقه با سایر علوم در شناخت موضوعات عرفی از جمله موضوع موت وحیات و تاکید بر بازشناسی ابعاد مختلف این موضوع خاطر نشان کردند که به نتیجه رسیدن این موضوع مشکلات ،سوالات وابهام های فراوانی را از جامعه پزشکی و بسیاری از مکلفان حل خواهد کرد.
مدیر مؤسسه بیان داشت: تنها مؤسسهای که افتخار دارد نمایندگان مراجع محترم را دور هم جمع کند و جلسات فقهی اینگونه برگزار کند اینجاست و به نظرات فقهی مراجع معظم تقلید مؤسسه احترام میگذارد و لو کاملا بر خلاف نظر مؤسسه باشد، چون از نظرات ایشان از روی اجتهاد و عدالت صادر می شود.
در ادامه جناب حجت السلام والمسلمین فلاح زاده رئیس هیت امنا و مدیر کمیته فقهی ضمن خوشآمدگوئی به حضار فرمودند: موضوع تشخیص و نحوه برخورد با بیماران مرگ مغزی در حال حاضر به استناد فتاوی موجود خصوصا فتوای امام راحل و قانون مصوب مجلس شورای اسلامی موضوعی تقریبا بدون چالش جدی است و ابهام کمتری دارد و نظام سلامت با آن مشکل چندانی ندارد اما نسبت به مصادیق موت مستقر وغیر مستقر وتشخیص احتضار وجدا کردن دستگاه از کسانی که اطمینان به عدم بهبودی آنها می رود سوالات فراوانی می شود که پژوهشی در مؤسسه صورت گرفته که با جلساتی که با پزشکان متخصص فرهنگستان علوم پزشکی داشتیم به راهکارهای علمی و قابل اجراء رسیدیم که باید در این جلسه مورد نقد وبررسی قرار بگیرد و به یک جمع بندی قابل قبولی انشاالله برسیم
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین علایی نژاد از پژوهشگران این طرح، ضمن معرفی اساتید مدعو فرایند انجام پژوهش و بهره گیری از سازمان ها و متخصصان مختلف را از شاخصه های مهم در این پژوهش بیان کردند.
در ادامه پزشکان مدعو به بیان نکات لازم در این موضوع پرداختند و در ادامه نمایندگان مراجع معظم تقلید با بیان نقطه نظرات خود اصلاحات و راه حل های پیشنهادی را بیان کردند.
در پایان استاد فلاح زاده در جمع بند جلسه گفتند : نکته اساسی که در بیمارستان ها دنبال آن هستند این است که اگر به یقین رسیدیم این شخص محتضر است آیا واجب است مداوا که هیچ ثمری ندارد ادامه پیداکند؟
یک شورا یا کمیته که الان چهار نفرند نسبت به این احتضار هم به نظر قطعی رسیده اند که مداوا فایده ای ندارد وهیچ برگشتی در کار نیست وتسریع در موت هم نمی شود ، اینها تکلیف نداردند و بستگان و اطباء را وظیفه شان را قانون مشخص کرده است و ادامه مداوا واجب نیست .
در این جلسه نکاتی در مورد مرگ مغزی از طرف پزشکان مطرح شد که عبارتند از :
1 – دکتر کلانتر معتمدی : علم پزشکی امروز بر این باوراست که مرگ مغزی هم نظیر مرگ است و حیات سلولی شخص مبتلا به مرگ مغزی وابسته به دستگاه پزشکی است.
2 – دکتر پارساپور: ارائه راهکارها و بیان مصادیق عینی حالت احتضار از طرف فقه و حوزه به سازمان پزشکی و اینکه پزشکان بر اساس ملاکهای علمی فقهی حالت احتضار را تشخیص دهند. و اگر بخشی از حالت احتضار بر عهده متخصّصین است، لوازم و چهارچوب آن چگونه است.
3- دکتر جعفریان : متن نهایی مؤسسه به نظر جامعه پزشکی نزدیک شد. و باید توجه داشت که در علم تجربی و پزشکی قطعیت نیست و در مورد مرگ مغزی تا امروز به این نتیجه رسیدیم که کسی که به این مشخصات رسیده امکان بازگشت به حیات در او وجود ندارد.
در ادامه نمایندگان مراجع عظام تقلید و اعضای جلسه موارد ذیل را مطرح کردند:
1 – آیا در مرگ مغزی زهاق روح اتفاق می افتد؟ چون مرگ حقیقی همان خروج روح از بدن است و ان با علائمی نظیر از کار افتادن ضربان قلب و نبض و سردی بدن مشخص می شود.
آیا در مورد مرگ مغزی می توان ادعا کرد که روح از بدن شخص مبتلا به مرگ مغزی خارج شده است.
2 – مرجع تشخیص در موضوعات مفهومی، عرف عام یا خاص است؟
عرف عام تا کجا قادر به تشخیص موضوعات است؟
3 – استفتاء از ادامه درمان بیماران لا علاج
4 – اختلاف نظر مراجع در مورد مرگ مغزی
پس از بیان نکات از طرف حاضران استاد ظهیری ناظر و مشاور طرح در پاسخ و جمع بندی سخنان مطرح شده گفته اند:
از آنجا که طبق روایتی از امام رضا 7مغز مهمترین ابزار روح در تصرف بدن است، از این جهت آسیب به مغز، موجب از بین رفتن تأثیر روح در بدن می شود، و این روح با روح بخاری فرق دارد.
و از آنجایی که اطباء در مورد مرگ مغزی قائل به عدم بازگشت حیات هستند، سؤال این است که با توجه به اینکه حیات آدمی در مرگ مغزی وابسته به وسایل پزشکی است آیا ادامه معالجه لازم است یا خیر؟
در پایان حجت الاسلام و المسلمین فلاح زاده به عنوان جمعبندی اظهار کردند:
نکته اساسی که دنبال این هستند اگر محتضر است که به یقین رسیدیم این محتضر است آیا مداوا که ثمری هم ندارد واجب است ؟
نکته دیگر باب تزاحم که اشاره کرده اند : اگر اطمینان داریم مداوا فایده ندارد یک شورا یا کمیته که الان چهار نفرند نسبت به این احتضار هم به نظر قطعی رسیده اند که مداوا فایده ای ندارد ، اینها تکلیف نداردند و بستگان و اطباء را وظیفه شان را قانون مشخص کرده است. اگر واقعا چهار نفر که دو تا هم کافی است. حالا از باب احتیاط چهار نفر نظر آنان کافی است و مداوا ضرورتی ندارد و واجب هم نیست.