بسم الله الرحمن الرحیم
مصاحبه با آیت الله محمد واعظ زاده خراسانی، رئیس بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس
آیت الله واعظ زاده: دبنده طرح را مطالعه کردم. شکی نیست که در بسیاری از احکام فقهی، مخصوصا آنچه مربوط به معاملات است،تشخیص موضوع مسائل، خیلی زیاد است. البته در عبادات، کمتر؛مثلاًدر معاملات، مطرح می شود که ربا چیست؟ربا پیش از اسلام مطرح بوده، الان هم مطرح است.
حجت الاسلام والمسلمین شاکری: آیا تشخیص موضوع، وظیفه فقیه است یا دیگران؟
آیت الله واعظ زاده:در طرح دیدم که موضوعات را دو قسمت کرده اید:
الف) موضوعات مربوط به دوران های گذشته؛
ب) موضوعات مربوط به عصر حاضر.
آنچه به نظر بنده می رسد این است که اگر موضوع، از موضوعات رایج بین مردم است، مثلاً تجارت، اصل تحقیق را باید از مردم گرفت؛ اما این کار،وظیفه فقیه است؛ چون فقیه می خواهد طبق تشخیص موضوع، فتوا دهد، یا مثلاً موضوع بیمه که خیلی بین فقها اختلاف است.
یک همایشدرباره مسائل اقتصادی در الجزایر برپا شده بود. بنده، مقاله ای درباره بیمه نوشتم و با ادله ثابت کردم که بیمه، ربا و معاوضه نیست؛ بلکه معامله جدیدی است که هیچ اشکالی ندارد و «اوفوا بالعقود»هم شاملش می شود. بنده در آن مقاله، اشکالات مطرح شده بر بیمه را پاسخ دادم.
منظور اینکه بالاخره از فقها سؤال می کنند واین طور نیست که فقیه بگوید: مسائلی که مربوط به موضوعات است، مربوط به خود مردم است؛ نه این طور نیست؛ بلکه مردم به فقیه مراجعه می کنند ونظر او را درباره بیمه می پرسند؟ فقیه ابتدا باید تشخیص دهد که بیمه چیست تا بتواند فتوا دهد که جایز است یا نه؟
بنابراین ملاک اصلی آن، فقها نیستند؛ بلکه همان جامعه ای است که لغت درآن جا معه، وضع و استعمال می شود؛ اما تشخیص آن بر عهده فقیه است؛ چون می خواهد فتوا بدهد. از زمانی که مسلمان ها با اروپایی ها تماس گرفتند، در مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، اصطلاحات جدیدی پیدا شد. بعد همین اصطلاحات در اسلام، بحث شد که آیا اینها جایز است؛ مانند بانک. در ایران، بانک نبود. صرّافی هایی بودند که پول مردم را تبدیل و معاوضه می کردند. نخستین بانک را رضاخان در ایران تأسیس کرد. خود فهم بانک، مشکلاتی دارد.الحمدلله بندهدو هم اندیشی اسلامی، در سال های اول تأسیس بنیاد برپا کردم. عده زیادی از بزرگان شرکت کردند کهبرخی همچون آیت الله اردبیلی و آقای مصباح هنوز در قید حیات اند و برخی هم مثل آقای آذری فوت کردند. در آنجا درباره موضوعات مختلفی، بحث کردیم. الحمدلله 10 جلد کتاب به فارسی و عربی چاپ شد. یکی از موضوعاتی که درباره اش بحث کردم، ضرورت بحث های اقتصادی در اسلام است؛ چون از عبادات که خارج شویم، بیشتر ارتباط مردم با پول و معاملات است.موضوع دیگر درباره بانک بود. سؤال، این است که پول های مردم در بانک ها، آیا باز هم مِلک خودشان است و به بانک قرض می دهند یا نه، مِلکِ بانک می شود؛ یعنی آن پول، جزو پول های بانک می شود؛ ولی بانک به شما مقروض است. اگر گفتیم بانک، دولتی است و پول هایش برای دولت است، در این صورت، دولت حق دارد که به مردم، عوض بدهد و دیگر از ربا بحث نمی شود.دولت که مالک می شود پول اضافه ای را از بیت المال می دهد واین دیگر ربا نیست.ربا این بود که افراد ضعیفی که پول نداشتند می رفتند قرض می کردند و ناچار بودند هنگام بازپرداخت، مبلغ اضافه ای بپردازند.اسلام، این را حرام کرده است. بنده این مسأله را بحث، و اشاره کردم این قابلِ بحث است که آیا پول های مردم در بانک ها، ملک خودشان است و فقط به بانک می دهند تا نگه دارد یا پولشان را به بانک،تملیک می کنند و بعد، بانک به این افراد، مقروض است. دیگر موضوعِ ربا نیست؛ چون شما فقیر نبودید، بانک هم فقیر نبوده است؛ بلکه شما می خواستید پولتان محفوظ باشد، به همین دلیل آن را به بانک، تملیک می کنید و بانک به شما مقروض می شود و آن پولی که به افراد می دهد دیگر ربا نیست.
عمده عرض من، این است که اصطلاحات جدیدی پیدا شده است. یکی از آنها بانک است و اینها باید بحث شود. بیمه هم از اصطلاحات تازه است. این اصطلاحات، خیلی روشن نیست و این اصطلاحات را متخصصان هر فن باید برای فقیه توضیح دهند تا فقیه، مطابق آن فتوا دهد. الان اگر بانک را متخصصان در مسائل اقتصادی برای فقها توضیح دهند، چه بسا فقها بگویند: این پولی را که بانک به شما می دهد ربا نیست. مسأله بیمه نیز همین گونه است. در گذشته، موضوعاتی عمومی بین مسلمانان و بازاریان رواج داشت؛ اما امروزه، اصطلاحات جدیدی از راه مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پیدا شده است. همه اینها را باید متخصصان برای فقها بیان کنند تا آنها فتوا بدهند. اینها موضوعاتی است که فقیه باید درباره اش از متخصصان، توضیح بگیرد.
پس موضوعات زیادی است که فقها ناچارند درباره آنها فتوا بدهند و موضوعات هم جدید است و در علوم متنوع به ویژه علوم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی طرح شده است. متخصصان این علوم باید حقیقت این موضوعات را روشن کنند تا فقیه بتواند فتوا بدهد.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: با توجه به گستردگی موضوعات، ملاک اولویت به نظر جناب عالی چیست؟
آیت الله واعظ زاده: هر موضوعی که بیشتر به آن نیاز است. اکنون بیشتر به مسائل اقتصادی، نیاز است. مسائل بانک، بیمه و… هم از نیازهای مردم است. حالا ممکن است در محیط دیگری لازم باشد اصطلاحات سیاسی جدیدی، بحث و حکم آنهابیان شود؛ از جمله چیزهای قدیمی که هنوز هم محل بحث است، موضوع «ولایت فقیه» است. ولایت فقیه یعنی چه؟ این مسأله از گذشته در فقه بوده است؛ اما اکنون که حکومت ولایت فقیه در ایران تأسیس شد، این، امر جدیدی است و واقعا دنیا به آن احتیاج دارد.
این تذکر لازم است که در این باره، اختلاف زیادی بین شیعه و سنی نیست؛ چون مثلاً محمد عبدهدر المنار،بحث می کند که چه کسی باید حکومت کند. سپس نتیجه می گیرد که باید فقیهِ عالم به سیاست، حکومت کند.او عین همان مطلبی را می گوید که ما درباره ولی فقیه می گوییم؛ ولی تفاوتش در این است که ما می گوییم ولی فقیه به نیابت از طرف امام است؛ ولی آنها می گویند از طرف پیغمبر است. می گویند خلفا هم که اسم خودشان را خلیفه گذاشتند؛ یعنی خلیفه پیغمبر. اینها معتقدند آنهایی که در اول، خلافت کردند، فقیه و عادل بودند؛ البته بعد همه آنها در کتاب هایشان گفتند که اگر غیر فقیه و غیر عادلی هم حکومت کرد، مادامیکه بر خلاف اسلام، حکمی نکرده است، باید از او اطاعت کرد؛ ازاین رو به همین علت، حتی می گویند سلاطین فعلی تا وقتی قدرت در دستشان است و بر خلاف اسلام، حکمی نکردند،پیروی از آنان واجب است. درست است که شرط اصلی، فقه و عدالت بوده است؛ ولی حالا که این شخص، مسلط شده است، مردم نباید با این حکومت ها مبارزه کنند؛ گرچه عادل و فقیه نیستند.
اهل سنت هم بر همین دو آیه ای استدلال می کنند که ما برای ائمه(ع) استدلال می کنیم؛ یعنی «اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم»و «فان تنازعتم فی شیءٍ فردّوه الی الله و الی الرّسول».اینجا دیگر کلمه اولی الامر ندارد. معلوم می شود اولی الامر کسانی اند که متصدی امور جنگ ها می شوند؛ یعنی همان «فرمانده کل قوا». ظاهر آیه هم همین است. در سوره نساء آمده است: «فَاِن جائَهم امرٌ من الامن اوالخوف اضاعوا به فلو ردّوه الی الله والی الرّسول واولی الامر منهم لعلمه الّذین یستنبطونه… .» این درباره جنگ است. فرد کاملِ اولی الامر، ائمه(ع)هستند؛مثل «هدی للمتّقین» که حضرت می فرماید:در «نحن متّقون»، فرد کامل تقوا، ائمه(ع) هستند. در اولی الامر نیز همین گونه است. من گفتم: ظاهر این دو آیه، منظور از اولی الامر،متصدیان امر جنگ هستند و آنها هم اگر اختلافی کردند باید به خدا و رسول، رجوع کنند، دیگر اولی الامر ندارد.
فقه در این دوره، خیلی توسعه یافته و علتش هم پدیدآمدنِ همین موضوعات جدید است؛ مثلاً در گذشته، پیمان های بین المللی نبوده و حالا پیدا شده است. خوب بر ما هم تطبیق می کند وبرخی احکام فقهی برای آن وضع می شود. درباره موضوعاتی از قبیل: داروها،خوردنی ها و نوشیدنی ها هم باید به متخصصش رجوع شود.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: از فقهای قدیم یا معاصر، کسی را می شناسید که به موضوع شناسی پرداخته باشند؟
آیت الله واعظ زاده: نه، کسی را نمی شناسم.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: سایر ادیان، مثل مسیحیّت یا اهل سنّت با مسائل مستحدثه، چگونه برخورد می کنند؟
آیت الله واعظ زاده:آنها درباره بعضی مسائل، مقید نیستند تا بخواهند همه چیز شرعی شود. خیلی کم از این مسائل برای آنها مطرح است؛ چون اینها مباحث علمی است.
در بحث اول ماه و رؤیت هلال هم معلوم می شود اختلاف اُفق ها تأثیر دارد و ملاک، رجوع به ادلّه است. در روایتی، زمان پیامبر(ص) شخصی به مدینه آمد و گفت: در شهر ما دیروز، عید بود و ما روزه نگرفتیم. حضرت فرمود: حالا که اینجا آمدی، یک روز قضا به جا بیاور. حضرت، میزان قضا را این گونه می گیرد.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری:گاهی در یک اُفق هم اختلاف نظر وجود دارد. یک مرجع می گوید: عید است، دیگری می گوید: آخر ماه است.
آیت الله واعظ زاده: بله، یک زمانی بین آقای خویی و آقای میلانی اختلاف شد. در زمان آقای بروجردی، آقای خوانساری در تهران، فتوا داده بود که امروز عید است و آقای بروجردی قبول نداشت. گاهی هم این اختلافات، جنبه سیاسی دارد؛ مثلاً الان سعودی ها اعلام می کنند اول ماه است؛ اما جاهای دیگر هنوز ماه را ندیده اند.
مرحوم آقای فضل الله هم فتوا داده بود: میزان، منجّمین هستند؛ ولی در اسلام، هیچ وقت قول منجّمین، معیار نبوده است و ملاک، رؤیت است. آقای خویی هم یک سال این گونه گفت و خیلی اعتراض شد. یک سال ایشان به نوّابش اعلام کرده بود که امروز اول ماه است و آنها هم در ایران اعلام کرده بودند. آقای شاهرودی برای آقای خویی نامه نوشت که چه لزومی داشت که شما نظرتان را در عراق برای ایران اعلام کنید؟ ایشان جواب داده بود که این کار، تکرار نخواهد شد. عجیب این است که نوّاب ایشان نماز عید خوانده بودند؛ با این حال برای خوردن روزه، مسافرت رفته و بعد افطار کرده بودند. نیاز امروز، این است که مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بحث مأکولات، طبق اصطلاحات جدید، بررسی و موضوع شناسی شود.
آیت الله واعظ زاده با ارائه یک جلد از مقالات مؤسسه، ادامه دادند:
ملاحظه کنید مباحث جلسات ما در قالب مقالات عربی و انگلیسی در 10 جلد چاپ شده و همه، موضوعات اقتصادی است. ما در اقتصاد 30 جلد کتاب چاپ کردیم، 10 جلد مقاله های فارسی و عربی، سه جلد کتاب نامه چاپ شد که فهرست کتاب هایی است که در اقتصاد به فارسی و عربی چاپ شد و فهرست کتاب هایی که به انگلیسی چاپ شده از همه بیشتر است.16 جلد مأخذ اقتصاد در فقه، قرآن و حدیث، با نام «نصوص الاقتصاد الاسلامی کتاباً و سنتاً و فقهاً»چاپ شده است. حاصل این دو همایش 30 جلد کتاب است.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: خیلی استفاده کردیم. اگر اجازه بفرمایید نظرات جناب عالی را در سایت مرکز، منعکس می کنیم.
آیت الله واعظ زاده: اگر متنی از این مطالب، تهیه شد، یک نسخه هم به بنده بدهید.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: یکی از موضوعات جدید، تغییر جنسیت است. در بین فقها تنها حضرت امام(ره) فتوای جواز داده اند. یکی از حوزویان که پایان نامه اش در همین باره بود می گفت: دکترهایی در تهران هستند که هفته ای دو سه مورد از کشورهای خلیج فارس، مشتری دارند که با دشداشه می آیند و با چادر برمی گردند یا برعکس.
آیت الله واعظ زاده: یعنی کسانی هم هستند که بخواهند زن بشوند؟!
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: بله! هر دو مورد هست.
آیت الله واعظ زاده: عجیب است حالا گاهی فردی، مرضی دارد یا خنثی است و می خواهد وضعش مشخص شود، بله! اما اینکه یکی مدتی مرد بوده و از راه مردی لذّت برده و حالا می خواهد از راه زن شدن لذّت ببرد، حالا تمام خصوصیات زنانه، در او پدید می آید یا نه؟
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: ظاهراً برخی کارهای پزشکی می کنند.
آیت الله واعظ زاده: بعید است از نظر عاطفه هم زن بشود. معلوم نیست از نظر لذّت بردن هم آن گونه بتواند لذّت ببرد. حالا از نظر شرعی، من که فقیه نیستم؛ اما اگر بپرسند من جایز نمی دانم.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: اگر توصیه و رهنمود دیگری داشته باشید استفاده می کنیم.
آیت الله واعظ زاده:این مرکزی که تأسیس شده، خیلی به جهان اسلام کمک خواهد کرد؛ به ویژه اینکه در ابعاد مختلف و هر جا یک اصطلاح جدیدی است، ممکن است موضوع یک حکم فقهی قرار بگیرد. آنچه باعث توسعه فقه شده، مسائل مستحدثه است. در ماه ربیع الاول هم، همایش جهانی تقریب مذاهب در تهران تشکیل می شود و ما هم آنجا شرکت می کنیم. اگر شرایط مساعد بود به قم خواهم آمد و از نزدیک از مؤسسه، بازدید خواهم کرد.