آیت الله محسن اراکی

(بسم الله الرحمن الرحیم)

الحمدلله رب العالمین. باید خدا را شکر کرد. این کار( تشکیل مرکز موضوع شناسی احکام فقهی)، برای  کسانی  که  در  مسائل فقهی  وارد  می­ شدند،واقعاً بک آرزو بود. اشکالات فراوانی از ناحیه ابهام در موضوع پیش می­ آمد که هم دامن­ گیر مجتهدان بود و هم دامن­ گیر مقلدان.بلکه باید گفت، حوزۀ تکلیف مجتهد و مقلد، در مسئله «موضوع احکام»؛ معلوم نبود وحتی گفته می­ شد که تشخیص موضوع وظیفه مقلد است، نه مجتهد؛ در­حالی که همین مطلب هم مبهم بود؛ زیرا چنین نیست که تعیین و تشخیص هر موضوعی، کار مقلد باشد،بلکه بسیاری از موضوعات، اجتهادی است و تشخیص آن وظیفه مجتهد است.این ابهامات، از یک سو مشکلات فراوانی را برای مردم به وجود می­ آورد و از سویی دیگر مشکلاتی را هم برای خود اهل تحقیق و پژوهش و اجتهاد،در پی داشت.

این مرکز پایۀ کار بسیار بزرگی را گذاشته است و نباید آن را با نگاه یک مرکز جزئی دید. اگر خداوند یاری کند و این مرکز به آن هدفی که در نظر دارد برسد، مبنای کار حوزه خواهد شد؛ یعنی یکی از مهم­ ترین و اساسی­ ترین مراجع علمی، برای تحقیقات حوزوی خواهد بود و قبل از اینکه مرجع مقلدان باشد، محل رجوع مجتهدان خواهد بود.

یک بحثی که خیلی خوب است انجام بدهید، بررسی «قواعد اصولی موضوعی» و «قواعد فقهی موضوعی» است و این بحث جدیدی است که بسیار لازم است. هم در «اصول فقه»، اصولی داریم مربوط به تنقیح موضوع است و هم در «فقه»؛ برای نمونه مسائل مربوط به «حکومت» و «ورود»، از مسائلی است که بسیار با تنقیح موضوعات، مرتبط است؛ چون این دو، قواعد اصولی  هستند که شارع،بر مبنای آنها در تعیین موضوع دخالت می­ کند و موضوعِ تعبّدی می سازد که هم بحث اصولی دارد و هم بحث فقهی. التبه قبل از این بحث قواعد اصولی و فقهی موضوعی باید درباره خود «موضوع»بحثی صورت گیرد تا روشن شود مقصود و مراد از موضوع چیست؟

 موضوع، در استعمالات کاربردی فقهی و اصولی،سه اصطلاح دارد: یکی اصطلاح منطقی است؛ یعنی موضوع در مقابل «محمول» که همان موضوع قضیه است. در بسیاری از احکام فقهی باید بحث شود که موضوع این حکم فقهی،یعنی موضوع این قضیه فقهی، در شرع چیست؟ مثلاً حکم حرمت لهو از مباحث فقهی است. موضوع حرمت،آلت لهو است یا لهو؟ خود این «لهو»، معنا و مفهومش چیست؟ خیلی از شبهات مفهومی  که در فقه بحث می­ شود،مربوط به موضوع به این معنا(موضوع به اصطلاح منطقی) است.

موضوع در اصطلاحی دیگر، به معنای «مکلف» است. طبق اصطلاح میرزای نائینی و خیلی از فقها، وقتی گفته می­ شود«موضوعِ حکم شرعی»، منظور مکلف است. به شکلی مکلف موضوع فقه است؛یعنی فقه عبارت است از علم به احکام افعال مکلفین؛ لذا در جای دیگر گفته­ ایم که دونوع فقه داریم: فقه اجتماعی و فقه فردی؛ چون دو جور مکلف داریم، گاهی فرد مکلف است و گاهی خود جامعه مکلف است و لذا جامعه هم معاقَب می­ شود و عقاب و ثواب می­ بیند. این هم معنای دوم که جای بحث گسترده ­ای دارد تا مشخص کنیم که در احکام شرعی، مکلف کیست؟

اصطلاح سوم موضوع،همان است که میرزای نائینی از آن به «متعلق المتعلق»تعبیر کرده و به معنای امر خارجی است.به این صورت که امر خارجی، متعلق فعل مکلف و فعل مکلف هم متعلق حکم شرعی محسوب می­ شود.موضوع به این اصطلاح هم نیازمند مباحث اجتهادی است.

گاهی موضوعات خارجی (متعلق المتعلق)، از متصرفات و مجعولات شارع است؛ مثلاً شارع برای «وطن» یا «ربا» یک مفهومی را تعریف کرده است.این همان است که از آن به «حکومت موضوعی»یا«حکومت در عقدالموضوع» تعبیر می­ کنیم. شارع یک جا گفته است که این ربا، اصلاً ربا نیست، یا گفته این وطن، وطن نیست یا اینجا وطن است.خود این موضوعات جعلی شارع،اجتهادی است و باید روی آن بحث شود تا معلوم شود که،مثلاً حکم قصر و اتمام، طبق اصطلاح اوّل (اصطلاح منطقی)، چیست؟ تازه موضوع (موضوع اصطلاح سوم) به معنای اول که معین شد، باید معلوم شود که آیا شارع در این موضوع دست برده یا نبرده،جعل موضوع شرعی خاصی شده است یا نه؟

 خیلی از اختلافات فقهی، نتیجه عدم تشخّص این‌گونه مباحث است. در مبحث «هلال»این­گونه است. اختلافی که وجود دارد این است که آن هلالی که «یصام لرؤیته و یفطر لرؤیته» دقیقاً چیست؟ آیا «واقعُ الهَلال» است یا «الهلال الظاهر» است یا«ما یظهر من صفحة السماء» است؟اینها بحث‌هایی است که اگر تنقیح شود، خیلی از اختلافاتی که امروز میان فقها دیده می‌شود، برطرف خواهد شد.

خود فقها وقت، ابزار، امکانات و یا منابع نداشتند. اما الآن که بحمدلله فرصت پیش آمده و امکانات،مخصوصاً این مرکز، هست؛اگرانشاء الله در این عرصه­ ها توفیق حاصل شود، بسیار کار­ساز خواهد بود. می­ شود از نظرات علما در این ­باره استفاده کرد.حتی می­ توانید بعضی از علما را دعوت کنید و مسئله خاصی را مطرح کرده، از آنها بخواهید که یک بحث یک یا دو ساعته ارائه کنند واگر توانستید، بعضی از این مباحث را چاپ و نشر کنید؛چون این تحقیقات شما در موضوعات (موضوعات به معنای اول یا دوم یا سوم)، مورد نیاز فقها است. شما باید یک مجله ماهانه یا فصلی داشته باشید که نتایج تحقیقاتتان در این مجله علمی  منعکس شود تا اگر دیگران نقدهامی­ کشید، تشکر می­کنم. یا پیشنهاد­هایی داشتند، مطرح کنند. به­ هر­حال از زحماتی که شما دوستان و حاج آقای فلاح زاده می کشید، تشکر می کنم،خداوند به شما برکت بدهد و داده است که این  گام بزرگ را برداشته­ اید.

البته از علمای گذشته هم کسانی بوده­ اند که به این مباحث پرداخته­ اند.

مرحوم «آقا سید اسماعیل صدر»، برادر بزرگ آقای صدر، بر کتاب «تشریع الجنایی» اثر«عبدالقادر عوده»، تعلیقات خیلی مفیدی دارد. به ویژه در مبحث مسائل جنایی و مسائل جزائی کیفری، خیلی مفید است. تقریباً کتاب منحصر به فردی است و کسی از فقهای ما، این­گونه کار نکرده است.

کتاب «تحریر المجله» که تعلیقات مرحوم «کاشف الغطاء»بر اولین قوانین مدنی و جزایی دولت عثمانی است، کار بسیار ارزشمندی است؛ زیرا یک فقیه کار کشته این تعلیقات مفید را نوشته است که می­ تواند مفید باشد.

یکی از مسائلی که جای بحث دارد خود «اجتهاد»است و اینکه اجتهاد چیست؟ مجتهد کیست؟ مقلد کیست؟ در این عرصه هم فقها مطالب خوبی نوشته ­اند. کتابی چاپ شده به نام «الاستعداد فی تحصیل ملکۀالاجتهاد» اثر «مرحوم میرمهدی قزوینی»، از علمای معاصر که مقداری متقدم بر «شیخ انصاری» است. هرچند این کتاب مربوط به پنجاه سال پیش است.

من به مسئولین حوزه گفتم که شما باید یک بانک اطلاعات داشته باشید تا اطلاعات مربوط به مؤسسات و تولیدات حوزوی، در آنجا جمع شود تا اگر کسی خواست بداند که در یک موضوع خاص، آیا کتابی نوشته شده یا مؤسسه­ ای هست که تحقیق کند، به آن بانک مراجعه کند.

ما باید کارهای انجام شده را جمع آوری و درباره آن، اطلاع رسانی کنیم. این خود یک کار عظیمی است و راه ما را خیلی کوتاه می­ کند.

جا دارد در این مرکز یک بخشی به نام «بانک اطلاعات» تأسیس شود که کارهایی را که درباره همین موضوعات انجام می­ شود، جمع آوری و دسته بندی کند و در اختیار پژوهشگران خود مرکز و مراجعین خارجی قرار دهد.

شما باید یک بخش ترجمه هم داشته باشید؛ چون مباحثی که اینجا مطرح می­ شود، مورد نیاز جهان است.به ویژه که امروز بخش عظیمی از مسلمانان به زبان­های خارجی سخن می­ گویند و به احکام شرعی فقهای ما مراجعه دارند. الآن ما تعداد زیادی مسلمان انگلیسی و اسپانیایی زبان داریم که این مسائل برای آنها ­ضروری­تر است. بنابراین، تحقیق درباره موضوعات مسائلی که مورد ابتلاء مسلمانان ساکن در جهان غیر اسلامی است،باید در دستور کارتان قرار گیرد؛ مسائلی مانند اطعمه و اشربه، مسائل نکاح، نوع حجاب و نوع معاشرت که بحث موضوعی دارند، نه حکمی. اگر شما بتوانید تحقیقاتی را که اینجا انجام می­دهید، در مجله­ ای منتشر کنید و محصولات این مجله را به زبان­های خارجی هم عرضه کنید، بسیار کار ارزشمندی خواهد بود.

البته باید این کار شما در سطح بین امللی معرفی شود تا کسانی که به این­چنین مراکزی نیاز دارند و می­ خواهند به تحقیقاتشان رجوع کنند، که چنین مراکزی هم هست. یکی از کاستی­ های ما این است که مراکز ما در دنیا ناشناخته­ اند.

در دنیای اهل سنت، برای موضوع شناسی، در بُعد علمی فقهی که ما می­ خواهیم کار کنیم، خیلی کار نشده؛ ولی در بُعد کار فنیّ، در کشورهایی که قانون استقرار دارد، کارهایی شده است؛ مثلاً در عربستان سعودی، گر چه ما اعتقاداتشان را قبول نداریم،اما قانونی که خودشان قبول دارند، حاکم است.(یکی از نکاتی که در روایات ما هم آمده، این است که «لابُدّ من امیر بِرٌ او فاجر»؛ حاکم، اگر فاجر هم باشد، قانون خودش را پیاده می کند). حالا اگر در چنین کشوری یک شرکت آمد و گفت، این کالا این مشخصات را دارد، این اظهار نظر، یک امارۀ مقبول است و در کشف آنچه از آن خبرمی دهد، برای ما قابل اعتماد است و این، بر می گردد به مسئله «حجیّت قول اهل خبره». اگر قائل شدیم که خبریّتِ اهل خبره، به قولشان می­ دهد، در این صورت، اگر ثقه اهل خبره، از موضوع فن خودش خبر داد، قطعاً این حجت است و از ناحیه شارع ممضاست؛ زیرا وثاقتی که در اهل خبره معتبر است، به معنای وثاقت در «اِخبار از آنچه در آن خبره اند» می­ باشد، نه به معنای عدالت و شبه عدالت. بنابراین خیلی از دستگاه­ هایی که در خارج از کشور هستند، اهل خبره می­ شوند و قولشان حجت خواهد بود؛ چون انسان به آنها اعتماد دارد.

 در کشورهای قانونمند که قانون ارزش و اعتبار دارد هر چند این قانون از ناحیه یک حاکم جابر جائری باشد وقتی معلوم شد که اهل خبره­ای وجود دارد که مرجع تعیین و تأیید کالاست که اگر او تأیید نکند آن کالا در بازار عرضه نمی­ شود؛ قولش حجت خواهد بود، به همین دلیل، آنچه روی قوطی­ های غذایی نوشته می­ شود، اگر مربوط به شرکت­های رسمی باشد، می­ شود به آن اعتماد کرد.

ما الان در صدد تأسیس یک مرکز گفت­­گو بین المذاهبی هستیم که بخشهای مختلفی خواهد داشت. یک بخش از این گفت­گوها، گفت­گوهای فقهی است. به نظر ما اولین رشته گفت­گوهای فقهی باید درباره تعیین مصطلحات باشد؛ چون یکی از مشکلاتی که مانع همکاری ما با اهل سنت می­ شود، تفاوت در مصطلحات است؛ برای نمونه در اصطلاح «واجب»یا«ندب» اختلافاتی با هم داریم.ابتدا باید اصطلاحات مشترک را پیدا کنیم و باهم بنا بگذاریم که در مصطلحات، بر یک معنا توافق کنیم. اگر می­ گوییم «واجب»، بین ما و آنها یک معنا داشته باشد. همین­طور در مسئله استصحاب، مسئله قیاس، مسئله استحسان و… . اول باید تحریر مصطلحات کنیم – چه مصطلحات حکمی چه موضوعی- بعد سراغ تشخیص موضوع برویم. این خیلی راه را باز می­کند. می ­توانیم هر شش ماه یک­بار گردهمایی هایی متشکل از بیست – سی نفر از فرهیختگان داشته باشیم که دور هم جمع شوند و به این مباحث بپردازند. من پیشنهاد می کنم که در این بخش از کار، شما با ما همکاری کنید؛ یعنی بخش مربوط به گفت­گوی فقهی در عرصه مصطلحات و موضوعات را به عهده بگیرد؛ چون اگر از مصطلحات شروع نکنیم، وقتی می­ خواهیم وارد بحث موضوعات شویم، باز دچار شبهه و مشکل می شویم.

اگر حوزه علمیه ما در ارتباطات بین­ المللی فعال می­ شد، خیلی خوب بود؛ مثلاً یک کنفرانس علمی سالانه،درباره موضوعات مبتلا به فقهی روز برقرار می کرد و هر سال درباره یکی از مسائل مهم، همایش می گذاشت. می­ توانید این را به آیت ­الله بوشهری پیشنهاد بدهید. ما هم حاضریم همکاری کنیم و این خودش منشأ خیلی از ارتباطات و رفت ­و­ آمدها خواهد شد. تقریبی هم که ما دنبالش هستیم، همین تقریب عملی و میدانی است و خیلی زمینه همکاری را فراهم می­کند. خیلی از شبهاتی که علیه تشیع و حوزه­ های علمیه رواج پیدا می­ کند، به این دلیل است که با دیگران ارتباط نداریم و یک جزیره بسته و جدای از عالَم هستیم. نه تنها از عالَم که از کشور خودمان هم جدا هستیم؛ یعنی حوزه علمیه قم از مراکز علمی داخل کشور هم جداست و نباید این طور باشد.

شما به عنوان مرکز موضوع شناسی، در برنامه­ هایتان بگنجانید که هر سال، یک موضوع چالشی را مطرح کنید و برای آن، یک کنفرانس بین المللی ترتیب بدهید. لازم هم نیست تشریفاتی باشد و مثلاً سیصد نفر از خارج کشور دعوت کنید؛ بلکه ده نفر عالم برجسته از خارج کشور دعوت کنید؛ چهل نفر هم از علما داخل کشور. هزینه­ اش زیاد نمی­ شود و واقعاً هم ارزش دارد؛ زیرا هم نتیجه کار شما انعکاس جهانی پیدا می­ کند و هم ارتباطتان با مراکز علمی جهان برقرار می­ شود. باید مراکز علمی جهان شما را بشناسند.

 امروز در دانشگاه­ های دنیا، مثل دانشگاه لندن، هاروارد و… بخش اسلام شناسی وجود دارد. شما می­ توانید با این ها، در همین عرصه­ ها ارتباط برقرار کنید.مثلاً یک نامه به بخش اسلام شناسی فلان دانشگاه جهان بنویسید و اعلام کنید که تولیدات ما این است و ما در این عرصه­ ها کار می­ کنیم و آمادگی داریم که یک همکاری علمی بین ما و شما برقرار شود. همکاری­ هایی از این قبیل: کنفرانس سالانۀ مشترکی، درباره موضوعات مهم داشته باشیم؛ مجله علمی داریم که می­ خواهیم مقالاتی از شما درآن چاپ شود؛ مجله ما در دانشگاه شما معرفی شود تا اگر نقد یا نظری دارید ما را مطلع کنید. این نامه را به صد تا از دانشگاه­های دنیا، حتی برای دانشگاه های کشور های شرقی مثل مالزی، اندونزی و چین بفرستید. بعد خواهید دید که چه پاسخی داده می­ شود و چه راه ارتباطی باز خواهد شد.

الان انباری از تولیدات علمی داریم که در حوزه حبس شده و دنیا هیچ اطلاعی از آن ندارد. این جای افسوس دارد که نه تنها دنیا، بلکه دانشگاه­­ های خود­مان هم از این تولیدات اطلاع ندارند­. دانشگاه­ های داخل کشور،یک ارتباط دائمی پیدا کنید.هر دو سه ماه یک گردهمایی داخل کشوری داشته باشید و در دانشگاه­ها بگردید؛ یعنی هر فصلی برنامه را در یکی از دانشگاه­ها داشته باشید و دانشمندانتان را به دانشگاه­ ها ببرید تا حرف بزنند و از دانشگاهیان هم اگر افرادی هستند، دعوت کنید؛ چون شما به این ارتباط نیاز دارید. باید شما را بشناسند و شما هم آنها را بشناسید و بدانید در دانشگاه­ ها چه چیزهایی وجود دارد. من می­ بینم در این دانشگاه­ ها درباره مسائلی که مورد نیاز فقهی ماست، تحقیقاتی انجام می شود و خیلی تحقیقات ارزشمندی است؛ مثلاً مؤسسه ناباروری. حتی در مباحث مربوط به فقه هسته ای، موضوعاتی که مربوط به مسائل فقهی می­شود که ارتباط به مسائل هسته­ ای دارد. در هر فرعی از فروع، کار گسترده­ای می توانید داشته باشید. مثلاً در فلان دانشگاه می بینید در فلان رشته بیشتر کار شده بگویید ما می­ خواهیم با شما یک کنفرانس مشترکی بگذاریم که در این عرصه بحث شود. موضوعاتش تهیه می ­شود؛ قبلاً یک کمیته علمی آنها را بررسی می­ کند؛ شخصیت­های علمی مناسب را دعوت می کنید­؛ مقالات تبدیل به کتاب می ­شود و منبع می­ شود. بعد از سه چهار سال، یک مجموعه علمی آماده دارید که می­توانید به عنوان مرجع، تحویل حوزه و دانشگاه بدهید.

 ما باید از آنها استفاده کنیم و آنها از ما استفاده کنند،حتی هر شش ماه یک گردهمایی علمی درون کشوری در حوزه و با حضور دانشگاهیان انجام دهید تا آنها محصول کار شما را بشناسند. یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که دانشگاه­های داخل کشور، هنوز علمیّت حوزه را باور ندارند؛ یعنی باور ندارند که در حوزه یک چیزی به نام علم تولید می ­شود. و اگر هم باور داشته باشند، تنها یک کلیاتی می دانند. الان حوزه علمیه قم بدون مبالغه یکی از پر­تولید­کننده ترین مجامع علمی دنیا است؛ در­حالیکه این تولیدات شناخته شده نیست و محبوس است.

امیدواریم که ثمرات کار شما مرضی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد و موفق باشید.(کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء)

والسلام علی من اتبع الهدی