بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا در بارۀ اهداف و مأموریت ها و فعالیت های مرکز موضوع شناسی احکام فقهی، توضیحات لازم داده شد، سپس ایشان مطالبی را به شرح ذیل بیان فرمودند:
آیت الله مروارید: من طرح تاسیس را مطالعه کردم، کار خوبی است، هم برای علما به کار می آید و هم برای مقلدان؛ و کار لازمی است. اگر بشود با اطمینان بیشتری ]انجام شود[و افراد مورد اعتمادی باشند، طرح جامعی است. به قول آقایان، این مصداقِ روشنِ اهل خبره است که جماعتی این چنین (فضلای مرکز) بیایند و شهادت دهند، این مصداق اهل خبره است.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری:با توجه به گستردگی موضوعات، ملاک اولویت، چه چیزی باید باشد؟
آیت الله مروارید: کثرت ابتلا بودن برای مردم، اهمیت بیشتری دارد و دارای اولویت است. همچنین موضوعات جدید مثل معاملات اینترنتی یا مثلاً عنوان مسافر که در بحث قصر و اتمام، بین علما بحث است، بعضی می گویند اگر عرفاً مسافر حساب نشود، نمازش تمام است، موضوع وطن حکمی و وطن عرفی، اینها از سابق هم بوده و محل ابتلا است؛ پس ملاک اول در اولویت، کثرت ابتلا باشد؛ چه مسائل قدیمی، چه مستحدثه. البته بعضی از اینها شباهت حکمی دارد و مربوط به موضوع هم نیست؛ مثلاً موضوع حرمت تلقیح و جواز آن، در حقیقت، به این بستگی دارد که فقیه از روایات، چه چیزی را استفاده کند؛ اما یک موضوعی نیست که الان، مشکوک باشد؛ چون موضوعش مشکوک نیست. درباره کیفیت تلقیح، اگر در خارج رَحِم بخواهند نطفه ای را نگه دارند و بارور کنند و بعد، تلقیح شود، اینجا شبهه موضوعیه پیش نمی آید؛ یعنی در حقیقت، فقیه باید استنباط کند و کاری به تشخیص موضوع ندارد؛ ولی مسأله رؤیت هلال و خیلی از اختلافات، در نتیجه جهاتِ حکمی است؛ ]مانند:[ اختلاف افق و حجت بودن چشم مسلح یا حجت نبودن آن. البته تشخیص موضوع که ماه در فلان جا دیده شده که به حسب جهات علمی، بررسی شود، این خوب است.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: درباره موضوعات مستنبطه که بر عهده فقیه است، آیا تألیف خاص صورت گرفته است؟
آیت الله مروارید: تحت یک عنوان کلی نه؛ ولی در خلال مسائل فقهی، گاهی آقایان ناچارند موضوعات را هم استنباط کنند؛ ولی به عنوان یک تألیف مستقل، یادم نیست و برخورد نکردم؛ مثلاً در تحقیق درهم.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: تشخیص کدام دسته از موضوعات بر عهده عرف عام و کدام بر عهده عرفِ متخصص است؟
آیت الله مروارید: بعضی موضوعات مثل سفر و وطن، بر عهده عرف عام است؛ اما بعضی موضوعات، به تخصص، نیاز دارد؛ مثل معاملات بانکی یا تشخیص فلس یا موضوعاتِ مربوط به نجوم و فجر که تخصصی است؛ گرچه مقداری از آن با رؤیت مشخص می شود؛ اما در شب های ابری، دیگر عرف عام، تشخیص نمی دهد و تخصصِ علمی لازم است.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: اگر فقیهی، موضوع حکمی را معین کند، آیا برای مقلد، حجیت دارد یا نه؟ یا اینکه اصلا تشخیص موضوع بر عهده مقلد است و فقیه، کاری ندارد؟
آیت الله مروارید: می توان یک تقسیمی کرد، بعضی از موضوعات، مستنبطه است و به تحقیقات لغوی و عرفی نیاز دارد؛ مثلاً حد کُر. روایات مختلفی در باب آب کر هست؛ همان گونه که بعضی از لغات هم که مشتبه می شود نمی شود گفت از دایره کار فقیه، خارج است؛ چون تشخیص این موضوعات مستنبطه بر عهده فقیه است. البته فقیه باید یا خودش خبره باشد یا به اهل خبره رجوع کند.
نمونه دیگر، مسأله غناء است. سؤال این است که شارع، چه چیزی را حرام کرده؟ آیا صوت مطرب را حرام کرده؟ یا ترجیع باشد یا مناسب مجلس لهو و لعب باشد؟ این اختلاف در واقع به تشخیص حکم بر می گردد؛ یعنی در اینجا آیا دایره حکم شارع(حرمت)، وسیع است یا ضیق؟ اینها یک نوعی به تشخیص حکم بر می گردد که مربوط به فقهاست؛ اما بعضی از موضوعات، در ناحیه مفهوم، اجمال ندارد. مفهوم عرفی آن روشن است؛ اما درباره مصادیق و تطبیقش بر خارج، اختلاف نظر است؛ مثلاً خمر، مایع مسکری است که مست کننده باشد؛ اما اینکه در خارج، آیا این مایع، خمر است یا نه، این شبهه موضوعیه می شود. بعضی موضوعات، دو جنبه دارد؛ مثلاً کثیر السفر، نمازش تمام است؛ ولی اینکه کثیر السفر با چه چیز محقق می شود، وجهش، خیلی روشن نیست. گاهی عرف، اختلاف پیدا می کند، در چنین موردی فقیه ناچار است برای اینکه مقلّد را از سرگردانی بیرون بیاورد، حکمی را بر اساس تشخیص خودش بدهد. در چنین مواردی بعید نیست که قول فقیه حجت باشد؛ اما اگر مقلد هم اهل خبره باشد، ممکن است نظر خودش را ملاک قرار دهد.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: برای دسته بندی موضوعات برای تحقیقِ بهتر، چه روشی را پیشنهاد می کنید؟
آیت الله مروارید: همین گروه هایی که در طرح آمده، خوب است.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: بحث موضوع شناسی در چه علومی(از قبیل منطق، فلسفه و…) و در چه ابوابی از آنها آمده است؟
آیت الله مروارید: در لغت که روشن است آمده، در ابواب فقه هم که درگیر با موضوعات هستند مطرح می شود؛ ولی به صورت جزئی؛ یعنی در هر بابی از فقه که مورد ابتلا بوده، مثلاً در ابواب معاملات یا در باب طهارت آمده است.
حجت الاسلام و المسلمین شاکری: از فقهای معاصر یا قدیم، چه کسانی را می شناسید که به مسأله موضوع شناسی پرداخته باشند؟
آیت الله مروارید: به عنوان بحث موضوع شناسی در خاطر ندارم؛ اما در عروة الوثقی در بحث حجیت قول فقیه در موضوعات مستنبطه، در بحث اجتهاد و تقلید آمده است؛ اما به عنوان موضوع شناسی نه؛ ولی موضوعات جزئی است.